چرا ترانه «سرزمین من» ماندگار شد؟
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۸۳۷۸۲۱
«سرزمین من» از ماندگارترین ترانههایی است که در وصف افغانستان سروده شده، از دردهای این سرزمین دردمند، از خانهبهدوشی و آوارگی مردمانش.
گاه خاطرات محو دست از سر آدم برنمیدارند، کافی است ردی از بو، صدا، آهنگی آشنا یا یک اسم را بشنوی و پرت شوی به خاطراتت! خانهباغی نزدیک خانهمان در یکی از شهرستانهای اطراف تهران بود، خانهای به گمان دنیای بچگیمان مرموز، با دری چوبی و آدمهایی که لباسهایی متفاوت از لباسهای ما داشتند، چهرههایی آفتابسوخته با کلاههای عجیب از نظر ما که تاحالا ندیده بودیم و دخترکان هم با لباسهایی رنگی.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گاهی هم شاهد بودیم که آدمهایی مانند همسایه غریبمان میآمدند و در خانهباغها نگهبان میشدند و یا در مزرعههای اطراف کار میکردند. هفت، هشتساله بودم که گاه به دنیای بزرگترها سرک میکشیدم؛ افغانستان، طالبان، حمله نظامی، جنگزده، آوارهها، هزارهها و... را میشنیدم بدون اینکه بفهمم چه کسی با چه کسی دعوا دارد، فقط میدانستم افغانها گناه دارند چون بزرگترها میگفتند. «سرزمین من» را اولینبار از زبان یکی از این همسایهها شنیدم... «سرزمین من دردمند بیدوایی / سرزمین من...» هنوز این کلمات با همان صدای محزون و گاه نافهم در گوشم هست. بعدها در تلویزیون خودمان هم آن را به صورت کامل بارها و بارها شنیدم.
«بی آشیانه گشتم خانه به خانه گشتم
بی تو همیشه با غم شانه به شانه گشتم
عشق یگانه من از تو نشانه من
بی تو نمک ندارد شعر و ترانه من
سرزمین من خسته خسته از جفایی
سرزمین من بی سرود و بیصدایی
سرزمین من دردمندِ بیدوایی
سرزمین من
سرزمین من کی غم تو را سروده؟
سرزمین من کی ره تو را گشوده؟
سرزمین من کی به تو وفا نموده؟
سرزمین من
ماه و ستاره من راه دوباره من
در همه جا نمیشه بی تو گزاره من
گنج تو را ربودند از بهر عشرت خود
قلب تو را شکسته هر که به نوبت خود
سرزمین من خسته خسته از جفایی
سرزمین من بیسرود و بیصدایی
سرزمین من دردمندِ بیدوایی
سرزمین من
سرزمین من مثل چشم انتظاری
سرزمین من مثل دشت پرغباری
سرزمین من مثل قلب داغداری
سرزمین من»
بزرگتر که شدم با هر خبر از این سرزمین دردمند، سراغ این ترانه رفتم. با صدای هرکسی هم که شنیدم برایم تازه بود؛ در مقام مقایسه مثل «مرغ سحر» و «از خون جوانان وطن».
ابوطالب مظفری، شاعران افغان ساکن ایران، درباره دلایل شهرت این ترانه و ماندگاری آن در گذر زمان به ایسنا میگوید: مشهور یا همهگیر شدن یک قطعه ادبی اعم از شعر و ترانه به عوامل متعددی بستگی دارد. یکی از این عوامل به زمینه و شرایطی برمیگردد که این آثار در آن به وجود میآیند. در کشوری که دچار بحران است، آن هم بحرانهای طولانی با وجوه تراژیکی مانند کشتار، آوارگی، جنگ و...، زمینه بروز و ظهور یکسری شاهکارهای هنری و ادبی فراهم میشود. در طول تاریخ و در گستره تاریخ ادبیات فارسی دیدهایم که در زبان فارسی و در لحظههای بحرانی، چه بحران کشوری و چه بحران عاطفی که شاعر درگیر آن بوده، شعرهای ماندگاری گفته شده است که زمینههای اجتماعی و سیاسی دارد؛ تصنیفهای عارف یا افراد دیگری مانند او در دوران مشروطیت چنین حالتی دارد یا تصنیفهایی که در دوره انقلاب ایران سروده شده و ماندگار است. علت و زمینه در فضایی بوده که وجود داشته است.
او میافزاید: افغانستان در این جنگ طولانیمدت انواع و اقسام صحنههای غمانگیز و دردناک را تجربه کرده، طولانی شدن جنگهای داخلی هم زمینه بروز چنین قطعاتی در شعر و موسیقی را فراهم کرده است. از طرف دیگر در چنین شرایطی افراد خاصی استعدادهای خود را به منصه ظهور میرسانند؛ اعم از آوازهخوان و موسیقیدان و شاعر و نویسنده در چنین شرایطی استعدادهای خاص و عواطف انسانیشان در هم میآمیزد و باعث خلاقیتهایی میشود. درباره تصنیف یا ترانه «سرزمین من» هم دو هنرمند مشهور این را کار کردند، خوانندهاش بار نخست داوود سرخوش از خوانندههای مشهور است و ترانهساز هم امیر جان صبوری است که موسیقیدان مشهور افغانستان است؛ همکاری این دو در خلق چنین اثری تأثیر زیادی داشته است.
او در ادامه خاطرنشان میکند: عامل دیگر این است که زمانی که یک آهنگ و یا تصنیف در برههای از تاریخ کشور سروده میشود، زمانی که آن برهه سپری شد و کوتاهمدت بود، همان زمان تمام میشود اما اگر فاجعه استمرار داشت، آن قطعه موسیقی و آهنگ برای همیشه زنده و جاودان و همهگیر میشود. آنچه برای «سرزمین من» اتفاق افتاد چنین چیزی بود. همه عواملی را که شمردم در آن قطعه دست به دست هم داد و وضعیت آن روزهای افغانستان و استمرار آن وضعیت تراژیک، مدتی امیدواری و بعد همان وضعیت تراژیک دوباره برمیگردد مانند چرخهای که انگار میچرخد و راهی برای برونشد از آن وجود ندارد، همه عوامل دست به دست همه دادند و دو هنرمند یک قطعه خوب ساختند که باعث ماندگاری اثر شد. این اثر همچنان بازتولید میشود و کسان دیگری و یا جوانان در قالبهای مختلف این آهنگ را بازتولید میکنند.
مظفری درباره محبوبیت این قطعه در ایران نیز اظهار میکند: از همان روزهای اولی که این قطعه منتشر شد، نزدیک به دوره ۱۱ سپتامبر بود و جنب و جوشی در ایران ایجاد شد. خاطرم هست عزتالله انتظامی، هنرمند پرآوازه سینمای ایران، در خیابانهای تهران راه میافتاد و برای افغانستان کمک جمع میکرد، در آن زمان این ترانه بود. بعد هم خوانندهاش به ایران آمد و کنسرتهایی در شهرهای مختلف گذاشت، در ورزشگاه ۱۲هزارنفری آزادی هم اجرا کرد. این ترانه از ابتدای انتشارش تا حالا ترانه شناختهشده و محبوبی در ایران است.
این شاعر در پایان درباره اخباری که این روزها از افغانستان میآید، میگوید: اوضاع ناگواری است. ممکن است آوارگان بسیاری به مرزها هجوم بیاورند، کاش کار رسانهای شود تا حداقل مرزها روی آنها بسته نشود، کمکهایی برایشان در نظر گرفته شود و اسکان موقت داده شوند. شما رسانهها مسئولیت دارید به اینها بپردازید. نگرانی ما مهاجران هم زیاد است، از دور نظارهگر هستیم و کاری از دستمان برنمیآید.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: افغانستان سرزمین من ابوطالب مظفری ترانه سرزمین من بزرگ ترها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۸۳۷۸۲۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اعتراف روزنامه غربگرا: ایران سه بر صفر از آمریکا جلو است
یک روزنامه وابسته به طیف اصلاحطلبان میگوید: باید برای آمدن ترامپ آماده شویم، این روزنامه در عین حال تلویحا اذعان کرده که منطق مقاومت جواب داده و ایران سه بر صفر از آمریکا جلو است.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه هممیهن نوشت: «اگرچه هنوز با قاطعیت نمیتوان گفت بازگشت ترامپ قطعی است اما باید برای بازگشت او سناریوهایی تدارک دید و باور به اینکه همهشان مثل هم هستند در دوران بلوغ جمهوری اسلامی پذیرفتنی نیست. مهمترین خطر بازگشت ترامپ برای ایران، برخلاف تصور این نیست که امکان احیای برجام را منتفی میسازد، چون همین حالا هم بخت احیای برجام بالا نیست. اگر ترامپ بازگردد،
دو خطر اصلی متوجه ایران خواهد بود و جا دارد به این دو بیندیشند: نخست اینکه به احتمال زیاد، تکلیف اوکراین را یکسره میکند و بعید است بگذارد جنگ اوکراین بیش از این ادامه یابد. در این حالت، ایران نمیتواند مانند حالا نفت صادر کند. اگر صادرات نفت خام ایران از ۲۰۰ هزار بشکه در اواخر دولت روحانی به یک میلیون بشکه در روز رسیده (و آمار رشد اقتصادیای که دولت به آن میبالد نیز ناشی از همین است) به خاطر این نیست که جو بایدن چشم خود را به روی فروش نفت به چین بسته، بلکه ناشی از جنگ اوکراین است که نمیتوانند همزمان خریداران و مشتریان را از چند نقطه در تنگنا بگذارند. پس مهمترین آسیب ایران میتواند کاهش فروش نفت باشد. نکته دوم اینکه ایران از سه تحول بازگشت طالبان در افغانستان، جنگ اوکراین و غزه سود برده و در اصطلاح فوتبالی سه بر صفر جلو است و ترامپ اگر بخواهد سر به سر ایران بگذارد، این برتری سه بر صفر را باید از بین ببرد. اول: ناامن کردن مرزهای شرقی و تضعیف بازار هرات. دوم: تغییر وضعیت غزه بهگونهای که ایران از آن سود نبرد و سوم: همان که در بالا اشاره شد؛ اوکراین».
هممیهن میافزاید: به یاد آوریم که در سال ۱۳۵۹ و در همان مجلس اول دو نماینده با دو دیدگاه کاملاً مخالف در غالب امور داخلی، در مورد مشترکی هشدار دادند و آن هم این که بعد از مرگ شاه ادامه گروگانگیری آمریکاییهای شاغل در سفارت سالبه به انتفاء موضوع است و موجب روی کار آمدن رقیب جیمی کارتر خواهد شد. در حال حاضر ایران نمیتواند برای ماندن بایدن کار خاصی انجام دهد؛ مگر آنکه نقش ویژهای در غزه یا اوکراین ایفا کند. اما باید برای فردای احتمالی سناریو داشت؛ فردایی که ترامپ درصدد جبران آن برتری در سه حوزه برخواهد آمد. از تحول افغانستان نفع امنیتی و اقتصادی (بازار هرات و اضافه شدن به بازار سلیمانیه)، از تحول اوکراین نفع سیاسی و اطمینان از وتوی قطعنامهها در شورای امنیت سازمان ملل و از غزه نفع سیاسی چراکه اکنون به جای پیمان ابراهیم و نزدیک شدن اسرائیل به مرزهای ایران دانشگاههای آمریکا و حتی کانادا شاهد اعتراضات سراسری است و تکاپوی تشبیه حماس به داعش به شکست انجامیده و موج حمایت از فلسطینیها همه جا برخاسته است. مهمترین مراقبت وزارت خارجه باید حفظ همین سه موقعیت باشد تا ترامپ آنها را منتفی نکند و به هدر ندهد. در اصطلاح فوتبالی مراقب سه گل خودمان باشیم! در غزه البته با فاجعه انسانی روبهروییم و در اوکراین در اندازهای کمتر.».
درباره این تحلیل گفتنی است:
۱) آمریکا در حوزه اقتصادی بیشترین سود را به خاطر تحریم روسیه و فروش گرانقیمت نفت و گاز خود به اروپا میبرد، به نحوی که برخی دولتمردان فرانسه و آلمان بارها از قیمت پنج برابر شده گاز آمریکا گلایه کردهاند.
۲) یکسره کردن کار جنگ اوکراین، دست اروپا و آمریکا نیست، آن هم در وضعیتی که روسیه در موضع قدرت قرار دارد.
۳) افزایش فروش نفت ایران، ربطی به جنگ اوکراین ندارد؛ بلکه نتیجه مایوس شدن از دغلبازیهای برجامی غرب و اهتمام به دور زدن تحریم هست بایدن هم نتوانست دخالتی در معاملات نفتی ایران و چین بکند، نه این که به ادعای هممیهن، چشمانش را ببندد!
۴) آمریکا فارغ از آمد و شد رؤسای جمهور در کاخ سفید، در افغانستان متحمل شکست سنگینی شد و به ناچار، این کشور اشغال شده را تخلیه کرد. پس از آن هم تلاش زیادی برای ناامنسازی مرز افغانستان با ایران، درگیری دوطرف و ایجاد بیثباتی صورت گرفت که ناکام ماند. به عبارت دیگر، دوران بایدن، اوج تلاشهای مشترک آمریکا و انگلیس و اسرائیل برای بیثباتسازی مرزهای شرقی ایران بود و ناکام ماند.
۵) در موضوع جنگ غزه نیز، پای آمریکا در هر صورت گیر است؛ چه به حمایت از اسرائیل ادامه دهد و چه شکست بزرگ را پس از هفت ماه حمایت همهجانبه نظامی و اقتصادی بپذیرد. آمریکا نخواهد توانست چیزی جز خسارتهای سنگین، از سرانجام جنگ غره درو کند.
۶) اذعان هممیهن به این که ایران دست کم سه بر صفر در تحولات منطقه از آمریکا جلو افتاده، در حالی است که محافل غربگرا تا همین چند سال قبل میگفتند آمریکا کدخدای دنیاست و ظرف پنج دقیقه میتواند تمام توان نظامی ما را نابود کند و بنابراین به ادعای نشریه صدا (که سردبیرش با هممیهن مشترک است) باید مانند برّه و برده و از موضع تحقیرشدگی، با ترامپ یا بایدن مذاکره کرد!